شنبه, 01 اردیبهشت,1403 |
گزارش نخستین روز از دومین اردوی آفتابگردانهای دورهء ششم(آقایان)
 

گزارش نخستین روز از دومین اردوی آفتابگردانهای دورهء ششم(آقایان)

شنبه، 01 مهر 1396 | Article Rating

ایستگاه دوم آفتابگردان ها

به نقل از شهرستان ادب: دومین اردو از ششمین دوره آموزشی شعر جوان انقلاب اسلامی ویژه آقایان ظهر روز شنبه 25 شهریور ماه سال 96 در اردوگاه امام علی ع محمدشهر کرج آغاز شد. در این اردو، کلاس آموزشی مختلف، کارگاه های نقد، شب های شعر و برنامه های مختلف تفریحی برای شاعران جوان انقلاب اسلامی در نظر گرفته شده بود.

دومین اردوی ششمین دوره آفتابگردان ها با مراسم افتتاحیه و با حضور میلاد عرفان پور آغاز شد. در این نشست، به توضیح برنامه های مختلف اردو پرداخت و گفت: در این اردو هم برنامه های مختلف آموزشی و تفریحی با حضور اساتید بنام شعر کشور برای شاعران جوان انقلاب اسلامی در نظر گرفته شده که امید است با حضور منظم در این برنامه ها بهره ی کافی برده شود. او در ادامه با اساتید این دوره اشاره کرد و گفت : در این اردو در خدمت اساتید و شاعران گرانقدری از جمله مصطفی محدثی خراسانی ، ناصر فیض، مرتضی امیری اسفندقه، علی محمد مودب علی داودی، حمیدرضا شکارسری، محمدرضاسنگری، زهیر توکلی محمد مهدی سیار مهدی جهاندار مبین اردستانی سیدوحید سمنانی سید رسول پیره و دیگر شاعران و اساتید خواهیم بود.

در ادامه نشست افتتاحیه دومین اردو از ششمین دوره آفتابگردان ها، سید رسول پیره چند شعر سپید خواند که شعری از او در ادامه می آید:

 

ابری بزرگ مرا اندوه صدا می زد

و مادرم رسول

میان این دو نام زندگی کردم

و به هر دو عادت کرده بودم

مثل گیاهی معطر

که روزهایی با باران و

روزهایی با آفتاب سر می کند

...

محرم‌ها

می دیدم

هر دستی نمی‌تواند علم ارباب را بلند کند

چای هیات را بریزد

و پرچم را بکوبد

و چشمانم

آداب گریستن را بلد شد

 

در زندگی

گاهی دست هایم را برمی داشتم و کلماتی می نوشتم

گاهی شاخه ها را بهم نزدیک می کردم

ابرها را

در حرم امام رضا فهمیدم

دستی که به ضریح نزدیک‌تر است

حاجات بیشتری دارد...

 در زندگی فهمیدم

طوفانی با شاخه‌ای کوچک چه کار می کند

نام دیگرم را آبی آسمان ها به من گفتند

آن را به هیچکس نگفته‌ام

هیچکس

گریه‌اش را برای دیگری تعریف نمی‌کند.

 

زیست شاعرانه

زیست شاعرانه عنوان اولین کلاس آموزشی شاعران جوان بود. استاد مرتضی امیری اسفندقه مدرس این کلاس، در ابتدا تعاریفی از هنرمند و شاعر ارائه دادند و یکی از وظایف هنرمند را نورانی کردن برشمردند. در ادامه قسمتی از آیه 257 سوره بقره را خواندند و برای این آیه بیت شاهد مثالی از مرحوم حسین منزوی خواندند:

من از خزان به بهار از عطش به آب رسیدم

من از سیاه ترین شب به آفتاب رسیدم

 

شاعر، ریاضت کش کلمه

امیری اسفندقه در ادامه گفت: شاعر کسی ست که ریاضت کلمه را می کشد. از نظر او شعر چیزی ست که مردم آن را می دانند اما شاعر همان را به زبانی بیان می کند که مردم هرگز آن را نشنیده اند. آیا کسی که از جانش از نور نیست، خودش می تواند روشنائی بخش باشد؟

در جواب این سوال، اسفندقه بیتی را خواند:

 

ذات نایافته از هستی بخش

کی تواند که شود هستی بخش

 

مراقبت شاعر از فطرت پاک انسانی

این شاعر معاصر در ادامه گفت: آیا فقط شاعر دارای بیان است و کس دیگری آن بیان را ندارد؟ به عقیده ی وی، فطرت پاک و پاکیزه در وجود هر انسانی هست اما فرق شاعر با دیگران در این است که شاعر از آن فطرت مراقبت ویژه می کند.

شاعر مجموعه " ورمشور" در ادامه به بیان فرق تخیل طبیعی و تخیل مصنوعی پرداخت و گفت: استعدادهای زیادی در عالم ادبیات بوده اند که کلام و تخیل شان قربانی تخدیر و تخریب شد چون از تخیل مصنوعی بهره برده بودند . تخیل طبیعی می تواند چون بازگشت به کودکی ناب باشد و در تخیل طبیعی تخدیر و پوششی برای اگاهی نیست و هر چه اگاهی شاعر بیشتر باشد شاعر تر است.

به عقیده اسفندقه شاعر از هر کجا و از هر لحن و لهجه ای باشد، اگر شاعر باشد، الهی ست. چون در شعر اول باید بطن پاکیزه باشد تا متن پاکیزه شود. شاعری که فکر می کند چون در فلان بحر عروضی می تواند منظوم حرف بزند  با دیگران متفاوت است، این حس متفاوت بودن چیزی جز تکبر نیست.

 

شعر،نزدیکی طبع شاعر به شعور نبوت

اسفندقه در ادامه به تعریف شعر از دید اخوان ثالث پرداخت و گفت: تعریف شعر حاصل بی تابی در لحظاتی ست که شعور نبوت در طبع سایه افکنده  ست. او در ادامه گفت شاعر نبی نیست و خبر از جایی نمی آورد که هیچ کس آن را نشنیده باشد. بنا به تعریف اخوان از شعر، چون طبع شاعری به شعور نبوت نزدیک می شود، ساحتی الهی دارد.

شاعر مجموعه ی "دارم خجالت می کشم از اینکه انسانم" در ادامه به بیان خصوصیات شاعر پرداخت و گفت یکی از مهم ترین خصوصیات شاعر اخلاق اوست. خداوند وقتی می خواهد آخرین پیامبرش را معرفی کند با اخلاق معرفی می کند و از همین امر معلوم می شود که اخلاق بالاتر از عرفان است.

این شاعر معاصر در این بخش از کلاس ابیاتی از مرحوم قیصر امین پور خواند:

رفت تا دامنش از گرد زمین پاک بماند

آسمانی تر از آن بود که در خاک بماند

خوشه سر مست رسیدن شد و از شاخه فرو ریخت

تا که در خاک رگ و ریشه ی این تاک بماند

 

او با اشاره به این ابیات مرحوم قیصر که نگاه شاعر بسیار پاک و نجیب است و این نگاه پاک نشات گرفته از ذات و فطرت پاک و نجیب شاعر است.

خداوند هم در سوره شعرا صفات منفی برای شاعران می شمارد ولی یک استثنا برای آنها قائل می شود ، می فرماید: الا الذین آمنوا

او در ادامه گفت: شاعر نمی خواهد که دیده شود شاعر باید آن چیزهایی را نشان بدهد که دیگران نمی بینند یا دقت کمتری دارند. طبع شاعر باید خرج روشنایی شود و جامعه در هنگام مواجهه با یک شاعر باید یک روحانیت و روشنایی مواجه شود. او درآخر گفت دیوان یک شاعر باید دیوان جامعه و بت های  جامعه را خاموش کند. این خاموشی دیوها ابتدا باید از بطن خود شاعر شروع شود و به بطن و طینت دیگران برسد.

 

در اواخر روز اول اردوی آفتابگردان ها، شاعران جوان گعده داشتند و با هم و با حضور برخی اساتید و مسئولان اردو از جمله میلاد عرفانپور، سعید پورطهماسبی امیر مرادی و محمد حسین نجفی به بحث در باب شعر و شاعری پرداختند و تبادل نظر کردند.

آخرین برنامه روز اول اردو برنامه تفریحی ورزشی فوتبال بود.

گفتنی ست این اردوی آموزشی تا روز سه شنبه 28 ام شهریور در اردوگاه امام علی ع محمدشهر کرج ادامه  داشت.

تصاویر
  • گزارش نخستین روز از دومین اردوی آفتابگردانهای دورهء ششم(آقایان)
ثبت امتیاز
اشتراک گذاری
نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: