ﺳﻪشنبه, 28 فروردین,1403 |

نقد مکتوب شعر فاطمه غلامی

شاعر: فاطمه غلامی

30 شهریور 1396 12:32 | 0 نظر | 845 بازدید | امتیاز: 1 با 1 رای

باز هم وقت سحر 

مي‌رسد شب پايان

مي‌شوم من بيدار

با صداي قرآن

 

خانة ما چون ماه

در شبي تاريك است

مادرم مي‌گويد

كه اذان نزديك است

مي‌دهد بوي گلاب 

همة خانه‌يمان

مي‌رسد از مسجد 

صوت زيباي اذان

 

مي‌نشينم آرام

سر سجّادة نور

مي‌روم تا خورشيد

توي اين جادة نور

 

آسمان مي‌خواند 

همچو من ذكر و دعا

صبحدم مي‌پيچد 

بوي باران همه جا

 

نقد:

دغدغة سرایش برای کودکان، خود دغدغه‌ای است ارجمند و وقتی قرار باشد این سروده با موضوع مذهبی و لطیفی چون نماز هم ترکیب شود، ارزش‌های بیشتر و بیشتری خواهد داشت.

ما در حوزة معارف دینی، به طور کلّی شعر خوب کم داریم و در حوزة شعر کودک این موضوع بسیار بیشتر به چشم می‌آید. پیدا شدن اشعار و کتاب‌های فراوانی که بدون کمترین پشتوانة فکری و علمی و بدون در نظر گرفتن روحیه و ذهنیت کودکان در سالیان اخیر تولید شده‌اند، معرّفی کتاب شعر خوب کودک را بسیار دشوار کرده است. جان کودک به شدّت پذیرای حقایقی است که در قالبی آهنگین عرضه شوند و انتقال اطّلاعات در بسته‌بندی شعر، دوام حقایق را در دل و ذهن کودک افزایش خواهد داد.

آنچه آسیب جدّی شعر کودک است، نوعی کم‌شعور تصوّر کردن مخاطب کودک است که سبب شده شعرهایی با مضامین سطحی و پر از غلط‌های املایی و دستوری و مفهومی تولید شود. شعرهایی که نه تنها مفید نیستند، بلکه به مرور خاطر کودک را کند کرده و زیبایی‌شناسی او را مخدوش می‌کنند.

برگردیم به این شعر. گذشته از ارزش سرایش موضوع نماز در این شعر، شاعر از زبان سلیس و روانی استفاده کرده است که این موضوع نیز قابل تقدیر و تحسین است. فقط در برخی بندها مشکلاتی وجود دارد که به آن‌ها اشاره می‌شود. در بند اوّل «می‌رسد شب پایان» علاوه بر اینکه جابه‌جایی نامناسب ارکان جمله، فصاحت را از بین برده، یک «به» نیز حذف شده است. یعنی فعل در اصل «به پایان رسیدن» است، نه «پایان رسیدن» و از این نکتة دستوری هم که بگذریم این مصراع به نوعی توضیح واضحات است و معلوم است که با رسیدن سحر، شب به پایان می‌رسد. بند آخر نیز به نظر جای کار بیشتری دارد و خصوصاً دو سطر اول این بند جای صیقل و تراش بیشتری دارند. آمدن «ذکر و دعا» کنار هم بیشتر وزن پر کردن است و شاعر باید دقّت بیشتری داشته باشد که فعل مناسب برای «ذکر»، «گفتن» است، نه «خواندن». پیشنهادی که به ذهن حقیر می‌رسد این است: «آسمان هم دارد/ مثل من حال دعا». به هر صورت، آن‌گونه که پیداست، شاعر به سهولت قادر است این مشکلات جزئی را حل کند و شعری پخته‌تر ارائه کند.

ویدئوی مرتبط

,
امتیاز دهید Article Rating
نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.