جمعه, 31 فروردین,1403 |

شعر بداهه دختران آفتابگردان دوره پنجم

| 1538 | 0

شعری از سیده مریم اسدالهی

 

بداهه جمعی از آفتابگردانهای دوره پنجم (آیینه گردانها)، به مناسبت ولادت با سعادت نبی اکرم (ص)

 

 

فروغ قامت فرزانه اش كه پیدا شد
تمام عرش مزین به نام طاها شد

ستاره ها به حضورش رسيده صف در صف
و ماه خيره به او محو در تماشا شد

خراب شد همه ی کاخ های ظلم آن شب
زمین برای قدم های او مهیا شد

به یمن پا قدم او، خدای ابراهیم
شکست بتکده ها را و شرک رسوا شد

زمانه رخت سیاهی ز تن در آورد و
بهار واسطه شد، باز گل شکوفا شد

به باغ های جهان باد مژدگانی داد:
دوباره دوره ی سروی بلند بالا شد

رسید مهبط قرآن، مفسر ایمان
و آیه آیه ی «خلق عظیم» معنا شد

همان که آیه ی «والشمس» در جمالش داشت
رسید و آمدنش معنی «ضحاها» شد

كسی كه در وسط سرزمين خشك حجاز
به يمن پا قدم او بهشت برپا شد

تمام معنی رحمت در او خلاصه شده
به لطف اوست اگر چشمه ای گوارا شد

شبی به عرش خداوند رفت و بعد از آن
به جای هر قدمش یک ستاره پیدا شد

خيال روضه ندارم وگرنه ميگفتم
چه دردهای غريبی كه در دلش جا شد

عجب رسول امینی... چه ساحل امنی ...
که موج در طلبش غرق در تمنا شد

زدود از دل مردم غبار غفلت را
و لوح دل به کلامش دوباره مینا شد

نگاره های تفکر به دست اعجازِ
نگار من که به مکتب نرفت، زيبا شد

به شوق روی رسولی كه جان اديان بود
وجود زخمی دين جان گرفت و احيا شد

خبر بزرگ تر است از تحمل طاغوت:
كه چشم های «محمد(ص)» به اين جهان وا شد…

 

شاعران: سیده مریم اسدالهی، ریحانه ابوترابی، مینا شیرخان، زهرا هدایتی، مهشید مصلحت جو، عاطفه جوشقانیان، فاطمه عارف نژاد
 

Article Rating | امتیاز: 4.8 با 10 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.