جمعه, 10 فروردین,1403 |
گزارش دومین کارگاه نقد آخرین اردوی دوره ششم بانوان آفتابگردانها
 

گزارش دومین کارگاه نقد آخرین اردوی دوره ششم بانوان آفتابگردانها

پنجشنبه، 17 اسفند 1396 | Article Rating

 

دومین کارگاه نقد شعرسومین اردوی آموزشی دورۀ ششم آفتابگردان‌ها، با حضورعلی داوودی، افسانه غیاثوند و مبین اردستانی برگزار شد.

اولین شاعر آفتابگردانی که برای شعر خوانی دعوت شد فاطمه دلشادی از اراک بود.«برای شانۀ لرزان من پناه نبودی/نگو که تکیه نکردم، تو تکیه گاه نبودی» داوودی گفت: «شعر خوب و تحسین برانگیزی بود» افسانه غیاثوند نیز دراین رابطه گفت: « این شعر مطلع خوب و قوی داشت و با  پایان بندی خوبی نیز به اتمام رسید. کلمات در همۀ ابیات با دقت انتخاب شده بود تا حالت تردیدی که شاعر در پی بیان آن است به خوبی به خواننده القا شود.»اردستانی  با تاکید براینکه در برخی از ابیات به خوبی از ظرفیت وزن دوری استفاده شده است وابیاتی موفق دارد، افزود: «در هنگام سرودن غزل باید به این مسئله توجه داشت که انسجام میان ابیات حفظ شود و نمی­توان از مضمونی به مضمون دیگر رفت مگر اینکه به نوعی زمینه­های آن را درابیات قبلی فراهم کرده باشیم.»

دومین شاعری که شعر خواند نفیسه محمد نژاد از سمنان بود.« رد می­شوم از چهرۀ خوشحال آدم­ها/از این همه خوشبختی، از اقبال آدم­ها» غیاثوند گفت: « آنچه که از همان ابتدا با خواندن این شعر به ذهن می­رسد آن است که شاخص­های شعری متداولی که ما در ذهنمان داریم  را به وضوح ندارد اما در لایه­های پنهان شعر می­توان آن را کشف کرد. که این نشان دهندۀ آن است که ما با شاعری توانمند سروکار داریم.» او درادامه گفت: «این شعر دارای طنزی تلخ است و آن به ریشخند گرفتن جهانی است که بسیاری افراد داشتن آن را خوشبختی می­دانند. شاعر همچنین نگاهی مطالبه گر دارد. از دیگر ویژگی­های این شعر استفاده از باورهای عامیانه است.» داوودی در خصوص این شعر گفت: « ردیف این شعر تازگی دارد و شاعر جسورانه به سراغ آن رفته است. اما باید همیشه دقت کرد که کلمات  در جای خود به کار بروند و به فکر پر کردن وزن شعر نباشیم.» اردستانی با ذکر این مسئله که بیت طنز به­کار رفته در شعر در فرم کلی غزل تاثیرخوبی گذاشته است گفت: «ما قافیه را عاملی  برای ارتباط میان کلمات قبل وبعد آن می­دانیم.واین قافیه است که مضمون آفرین وموسیقی آفرین می شود­.»

 فاطمه حسن­پورآستانه، ازآستانۀ اشرفیه غزل خواند: «حس می­کنی مثل غروب جمعه دلگیری/از تلخی و شیرینی این زندگی سیری» داوودی در مورد این شعر گفت: « حذف کردن ردیف از شعر به شاعر فرصت بیشتری برای یافتن وزن مناسب و قافیه می­دهد. به این ترتیب امکان مضمون آفرینی بیشتری دارد. در شعر باید همواره این مسئله مورد توجه قرار بگیرد که آیا کلمه صرفا برای پر کردن وزن شعر به کار گرفته شده است یا در انتخاب آن دقت کافی صورت گرفته است؟»

اردستانی این غزل را نمونۀ خوبی از اشعار روایی دانست و افزود: « این شعر از تصاویری چون غروب جمعه و دلگیری آن وبیان احوال مختلف شاعر شروع شده و سپس به مرگ رسیده است این سیر کاملا منطقی است. باید دقت کنیم که زبان در آن دچار ضعف نشود زیرا در این نوع شعر قوی بودن زبان باعث تاثیرگذاری برخواننده می­شود.»

در ادامه عاطفه جعفری از مشهد شعر خواند: «برو برو به سلامت زیارتتب ی من/قبول باشد ومن را دعا کنی حتما» غیاثوند تخیل موجود در این شعر را حاصل تجربۀ زیستی شاعر دانست و گفت: « زبان این شعر صمیمی است و وزن این شعر هم مناسب با مضمون آن انتخاب شده است و این انتخاب آگاهانه، نشان دهندۀ  توانایی شاعر در شعر است.»داوودی گفت: « درهر قالبی که شعر می­سراییم باید این مسئله را مورد توجه قرار دهیم که موضع خود را در رابطه با مضمون انتخابی تعیین کنیم. باید نگاه شاعر در شعر حاکم باشد وبه شعرهویت ببخشد.»

«چون خنده­هایی از سر جبرعروسک­ها/هر روز می­خندم ولی تلخ اند دلقک­ها»شعری که فاطمه فهیمی از تهران خواند. عیاثوند در مورد شعر او گفت: « این شعر بیت­های قوی و خوبی داشت وبحث جبرو اختیاری که در این شعر مطرح شد به نوعی هنجار شکنی دارد.»

نجمه پورملکی از دیگر شاعران آفتابگردان بود که در این جلسه شعر خواند.«به­جای اینکه بااعجاز دریا را بخشکاند/عصایی ناخلف شد دست موسی را بخشکاند»داوودی گفت: « این شعردارای تک بیت های زیبایی است مانند اشعار سبک هندی که که ابیات طلایی و مستقل دارد.» غیاثوند نیز با اشاره به اینکه دراین  شعر ظرافت­ها و مضمون آفرینی­های سبک هندی دیده می­شود، گفت: «در اولین بیت این شعر نهاد وجود ندارد و شاعر با هوشمندی خواسته است که آن را پنهان کند تا خواننده را برای دنبال کردن شعر ترغیب کند.مضامین حکمت آمیز ارزشمندی  در این شعر به طورغیر مستقیم بیان شده است که که مانع از موضع­گیری مخاطبان در برابر آن­ها می­شود.»

سارا رمضانی غزل خواند: «از سینۀ اجاق تب نان نمی­رود/هر چند فقر آمده، ایمان نمی­رود» غیاثوند در مورد آن گفت: « غزل ارزشمندی بود،و هر تک بیت به خودی خود ارزشمند است.»

آخرین شاعری که به قرائت شعر پرداخت راضیه جبه داری از قم بود.« روی زمین کشید با انگشت سرد/یه خونۀگرم و سه چهار تا لبخند/باد اومد و خاک توچشش رفت و زود/وا رفت رو صورتش خیال نیم­بند» داوودی گفت: « نوع بیان و پرداخت شاعر است که حرف را شنیدنی می­کند. وقتی شعر تجربۀ شخصی شاعر است و آن را با زبان خود بیان می­کند این شعرتبدیل به اثری تکرار ناپذیر می­شود زیرا حرف دل است.» غیاثوند گفت: « اگرچه این مضمون تکراری است اما با پرداخت جدیدتری به شعر کودک تبدیل شده است.در شعر محاوره باید دقت کنیم که تشخص زبانی حفظ شود و زبان قربانی مفهوم نشود.»   

 

 

 

 

 

 

 

 

تصاویر
  • گزارش دومین کارگاه نقد آخرین اردوی دوره ششم بانوان آفتابگردانها
ثبت امتیاز
اشتراک گذاری
نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: