شنبه, 01 اردیبهشت,1403 |
«کارگاه نقد شعر 5»
گزارش پنجمین کارگاه نقد اولین اردوی بانوان دوره هفتم آفتابگردانها:
 

«کارگاه نقد شعر 5»

جمعه، 22 تیر 1397 | Article Rating

چند ساعت بيشتر به پايان اردو نمانده بود كه دختران آفتابگردان‌ كه دیگر انقدر بایکدیگر دوست شده بودند که انگار سال‌هاست یکدیگر را می‌شناسند، منتظر آغاز پنجمین و آخرین کارگاه نقد اولین اردوی دوره شان بودند.

کارشناسان این کارگاه، استاد ناصر فیض، دکتر افسانه غیاثوند و خانم اعظم سعادتمند، پشت کرسی های نقد شعر نشسته بودند و منتظر بودند که شعر های خوب آفتابگردان‌ها را بشنوند.

دبیری این جلسه با افسانه غیاثوند بود و او به عنوان اولین نفر از أسماء سجادی پویا از مشهد برای شعرخوانی دعوت کرد.

سجادی پویا یک غزل با وزن دوري خواند با این مطلع:

 

دختر بی حواس قصه ی من هر گل سرخ خنجری دارد

غافل از خار های آن نشوی، گرچه عطر معطری دارد

 

فیض به عنوان اولین کارشناس، نقد را آغاز کرد: شعر خيلي خوب بود و خیلی خوب شروع شده بود و به اتمام رسیده بود. مراعات النظير و تناسب واژگان شعر قابل قبول بود و انتخاب وزن دوري برای چنین موضوع و مفهومی کار هوشمندانه ای است.  وی یک نکته نیز در خصوص استفاده از «ی» به عنوان قافیه به جمع متذکر شد: کار به «ی» نکره و غیر نکره نداشته باشید فقط کافی ست «ی» هایی که به گوش خوشآیند نیست را نیاورید.

وی افزود: همیشه اجازه بدهید شعر همانطور که ظهور کرده و نازل شده ادامه پیدا کند. و در همان بحر و وزن و قافیه ای که آمده ادامه پیدا کند.

اعظم سعادتمند نیز از شنیدن این شعر خوب از یک شاعر 18 ساله ابراز خرسندی کرد و نوید آینده ای امیدبخش را به او داد.

 

دومین شاعر که پشت تریبون خوانده شد مریم راکعی بود از رشت.

او یک مثنوی نسبتا طولانی وعاشقانه خواند که بیت اولش از این قرار بود:

 

دل کندن از تمام وجودم اراده نیست

مردن همیشه جمله امری و ساده نیست... 

 

سعادتمند درخصوص این شعر گفت: شاعر این شعر طبع روانی دارد و خیلی خوب از پس سرودن این شعر برآمده است که این امر حاکی از توانمندی شاعر است.

سعادتمند یک نکته نیز خطاب به جمع گفت: شعر منظره ایست که شاعر از پشت پنجره واژگان به تماشای آن می‌نشیند. اگر شیشه تمیز وشفاف باشد، منظره به راحتی دیده می‌شود. اما اگر شیشه آلوده باشد و ابهام داشته باشد، شعر را نمی‌توان خوب دید و درک کرد.

فیض نیز درباره این شعر گفت: برخی مصرع های این شعر بی نهایت زیبا هستند. و خطاب به جمع گفت: برای آشنا زدایی یا ترکیب سازی جدید باید حتما عقبه و پیش‌فرضی وجود داشته باشد و در غیر این صورت آشنایی زدایی وجهی ندارد.

غیاثوند نیز در خصوص این مثنوی افزود: طبع روان شاعر قابل ستایش است و در این شعر احساس بر اندیشه غلبه دارد.

 

سومین نفر که شعرش را به دست نقد سپرد راحله عزیززاده بود از تبریز که یک غزل خواند با این مطلع:

 

برگشت با اشاره که بانو ببین مرا

این عشق بی تو می‌زند آخر زمین مرا

 

فیض اظهار داشت: غزلی که شنیدیم غزل خوبی بود و حاکی از آن بود که شاعر شعر گذشته را به حدی خوب خوانده که اثر این مطالعه در شعرش نمایان است. این اتفاقا حسن است و عیب؛ تنها اکتفا کردن به مطالعه شعر امروز است که خود دستمایه شعر گذشته است و برای شاعران جوان آفت است. وجود نشانه هایی از شعر گذشته در این غزل آن را لذت‌بخش تر کرده است.

غیاثوند نیز در باره این شعر گفت: بیت آخر شهادت می‌دهد که شاعرش شاعری درجه یک و اهل مطالعه است.

 

مریم رستمی از کرمانشاه چهارمین آفتابگردان بود که برای نقد قطعه ای خواند که اینگونه آغاز میشد:

 

مرا سر میکنی و میبری با خود به هرجایی

که چشمان زیادی را سر راهت بپوشانی

 

سعادتمند در خصوص این شعر اذعان داشت: شعر بسیار روان و خوب و دغدغه مند است. هرکجا که شاعر از مستقیم گویی پرهیز کرده و به تلمیح و استعاره پرداخته است، موفق بوده است. وی نکته ای هم خطاب به جمع گفت و از ایشان خواست هیچگاه به اولین چیزی که به ذهنشان می‌رسد بسنده نکنند و سعی کنند با گسترش تخیل، دریافت های بهتر و جدید تری داشته باشند.

 فیض نیز گفت: این شعر شعری اعتراضی بود و ما در اعتراض ناگزیریم اعتراض کنیم و شعار بدهیم. اما شعار هم می‌تواند شاعرانه باشد.

 

پنجمین نفر که قدم به سکوی نقد شعر گذاشت زهرا محبیان بود از مشهد. او یک غزل خواند با مطلع:

 

دوباره خسته ای از من دوباره غمگینم

مرا ببخش اگر جز تو را نمیبینم...

 

فیض درباره این شعر گفت: این شعر برای شاعری که تازه یک سال است به سرایش می‌پردازد واقعا عالی ست. همچنین شاعر وقتی دارد از نگاه یک زن می‌نویسد، باید تلاش کند نگاه زنانه رعایت شود. وی همچنین گفت: هیچ وقت ردیف شعر را موضوع اصلی شعر قرار ندهید. چون کارتان اینگونه سخت می‌شود و باعث می‌شود شاعر به مستقیم گویی رو بیاورد و نتواند از استعارات و فضاهای تخیلی در شعر استفاده کند.

محبیان در نهایت به یمن حضور استاد فیض یک غزل طنز نیز خواند.

 

سعیده کرمانی ششمین شاعری بود که برای خواندن شعرش به سکو آمد و یک ترانه خواند که بند اولش اینگونه بود:

 

دوتا تُنگ آوردی تو این خونه

دوتا ماهی داشتیم یه روز یادته

تو گلدونا رو آب میدادی و من

قناری ها رو دون... هنوز یادته؟ 

 

فیض در رابطه با این سروده گفت: این ترانه به قدری عالی بود که می‌توان از آن به عنوان آبروی امروز یاد کرد. در ترانه قافیه محوریت دارد و خیلی مهم است. هوشمندی شاعر این ترانه در گزینش قوافي را نمی‌توان نادیده گرفت.

همچنین فیض کتابی از ابوتراب جلی با نام «ابراهیم، موسی، علی» را معرفی کرد و از جمع خواست تا حتما به مطالعه این کتاب بپردازند و با قافیه پردازی هوشمندانه آشنا شوند.

 

فائزه سالاري از مشهد هفتمین آفتابگردانی بود که چهارپاره ای برای جمع خواند و بند اولش اینگونه بود:

 

جلوی صخره ی هوس بازی

موجی از ترس باد میرقصد

همه پچ پچ کنان خبر دارند

موج بیچاره شاد میرقصد...

 

غیاثوند در باره این سروده گفت: شاعر در این شعر در جهانی ناشناخته است و باید اتفاقات و گزاره های آن جهان را رصد کند و ارائه دهد و در ارائه خود از عنصر خیال و عاطفه و... نیز استفاده کند. شاعر در این کار موفق بوده است.

فیض نیز افزود: اولین عنصر شعر قبل از خیال و عاطفه و... زبان است و شاعر نباید بین زبان محاوره و معیار مردد و در رفت و آمد باشد.

 

حانیه مودب از مشهد هشتمین شاعری بود که شعرش را به دست کارشناسان سپرد.

او غزلی خواند با مطلع:

 

بازآ ببینم بار آخر صورتت را

سیمای زیبا و شبیه حیرت را

 

فیض در باره این شعر گفت: این شعر نوید آینده روشنی را برای شاعر می‌دهد و شاعر به عنوان یک شاعر تازه کار خوب از پس آرایه های ادبی، تشبیهات و استعارهها بر آمده و این آرایهها را در آثار کمتر کسی از تازه‌کاران می‌توان دید. 

سعادتمند نیز اذعان داشت: لحظه های قشنگی در شعر وجود دارد و رفته رفته شعرهاي بهتری از شاعر خواهیم شنید.

 

مروارید آقابالازاده از بندر انزلی نهمین آفتابگردانی بود که به شعرخوانی پرداخت:

 

درددل های مانده در قلبم

حرفه‌ای نگفته توی سرم

راه های نرفته ام با تو

چمدان کجاست همسفرم...

 

سعادتمند شعر را شعری قوی دانست و گفت: 
شعر خيلي خوب بود. هم خوب شروع شده بود هم خوب به پایان رسیده بود و رمز موفقیت شاعر آن است که در ابراز تجربیات خود گفته است. دقت نظر شاعر در این شعر نسبت به انتخاب واژگان و... قابل تحسین است.

 

فاطمه دانش‌پژوه از قم آخرین آفتابگردان بود که در آخرین کارگاه نقد شعر اولین اردوی بانوان دوره هفتم آفتابگردان‌ها شعر خواند. او غزلی خواند با مطلع:

 

نشسته ام به تماشای ماجرای خودم

و گریه میکنم اینبار من برای خودم...

 

فیض درباره این شعر گفت: این شعر شعری خوب و روان و نشانگر توان و استعداد شاعر خود بود.

غیاثوند نیز در این‌باره گفت: شعر به اشتراک گذاشتن احساس و اندیشه است. دردی که در این شعر دیده می‌شود دردی آشناست اما نحوه پردازش شاعر مهم است که بتواند همه را باهم همراه کند. اندوه رمانتیک باید به پشتوانه یک دانش در شعر ارائه شود نه یک اتفاق رمانتیک.

 

در پایان همه گوش جان سپردند به شعرخوانی طنزآمیز ناصر فیض و او آفتابگردان‌ها را به چند شعر جديد منتشر نشده میهمان کرد.

تصاویر
  • «کارگاه نقد شعر 5»
  • «کارگاه نقد شعر 5»
  • «کارگاه نقد شعر 5»
  • «کارگاه نقد شعر 5»
  • «کارگاه نقد شعر 5»
  • «کارگاه نقد شعر 5»
  • «کارگاه نقد شعر 5»
  • «کارگاه نقد شعر 5»
  • «کارگاه نقد شعر 5»
  • «کارگاه نقد شعر 5»
  • «کارگاه نقد شعر 5»
  • «کارگاه نقد شعر 5»
  • «کارگاه نقد شعر 5»
  • «کارگاه نقد شعر 5»
  • «کارگاه نقد شعر 5»
ثبت امتیاز
اشتراک گذاری
نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: