جمعه, 07 اردیبهشت,1403 |
«شعر آن‌قدر تعریف­ گریز و تعریف­ ناپذیر است که بزرگ‌ترین شاعران ما نیز در آن نگنجیده‌اند.»
چهارمین کلاس اولین اردوی آقایان دوره هفتم آفتابگردانها با حضور محمد مهدی سیار:
 

«شعر آن‌قدر تعریف­ گریز و تعریف­ ناپذیر است که بزرگ‌ترین شاعران ما نیز در آن نگنجیده‌اند.»

شنبه، 13 مرداد 1397 | Article Rating

کلاس «عناصر شعر» چهارمین کلاس اولین اردوی آقایان هفتمین دوره آفتابگردانها بود. و شاعران جوان در حضور محمدمهدی سیار، شاعر و استاد دانشگاه، این بار در حوزه فنی شعربه یادگیری و تجربه­اندوزی بیشتر بپردازند.

شاعر «حق‌السکوت» در ابتدای کلام خود با قرائت آیه بیست و چهارم سوره ابراهیم گفت: «همان‌گونه که قرآن می‌گوید سخن پاک و نیکو همچون درختی است که ریشه‌اش ثابت و استوار و شاخه‌هایش در آسمان است». او سپس ضمن خوش‌آمد گویی به شاعران جوان آفتابگردانی آن‌ها را سخن‌گویان رسمی و غیررسمی فرهنگ ایرانی و اسلامی دانست و افزود: «در تذکره‌ها از حدود 2000 شاعر نام ‌برده شده است که همگی به فنون شعر آگاه بوده‌اند و شما نیز همین حالا با شرکت در این دوره نام خود را در میان شاعران فارسی ثبت کرده‌اید و امیدوارم که در این مسیر، هم شعرتان ماندگار شود و هم نامتان».

او سپس با طرح این سؤال که شعر و تعریف آن چیست؟ گفت: «این پرسش که مؤلفه‌ها و عناصر شعر چیست، ارتباط بسیار نزدیکی با این دارد که خود شعر چیست؟ و اصلاً گاهی این دو یکی می‌شوند زیرا تعریف در بعضی مواقع، تعریف به مؤلفه‌هاست».

سیار در ادامه با اشاره به تعریف قدما از شعر گفت: «مشهور است که شعر کلامی است موزون، مقفا و مخیل. و می‌بینید در این تعریف شعر با مؤلفه‌هایش تعریف شده است. البته نمی‌توان گفت که شعر این است و غیر این نیست و این حرف را در رابطه با هیچ تعریف دیگری از شعر نیز نمی‌توان عنوان کرد». وی سپس با بیان اینکه شعر مانند برخی دیگر از پدیده‌های مهم جهان مانند زندگی، عشق و خوشبختی تعریف ناپذیر است افزود: «شعر به خاطر سیال و پیچیده بودنش مدام در طول زمان تعریفش تغییر کرده است و شعرا اصولاً به آن الزاماً پایبند نبوده‌اند؛ و ضمناً علاوه بر تعریف شعر، تعریف مؤلفه‌های شعر نیز مدام در حال تغییر بوده است».

او سپس با ذکر نمونه‌هایی از این تغییر در شعر کلاسیک، نیمایی و سپید گفت: «شعر آن‌قدر تعریف­گریز و تعریف­ناپذیر است که بزرگ‌ترین شاعران ما نیز در آن نگنجیده‌اند.» او در ادامه با اشاره به تعاریف فلاسفه و اهل منطق از شعر آن را نیز در حال میل به شعر و شاعرانگی دانست و گفت: «مفاهیم تعریف ناپذیر معمولاً تعاریفشان به سمت شاعرانگی میل پیدا می‌کند و شاید بتوان گفت اصلاً شعر تعریف چیزهایی است که نمی‌شود تعریفشان کرد یا به عبارتی شعر زبان بی‌زبانی‌هاست و آنجا که منطق حرفی برای گفتن ندارد شعر وارد میدان می‌شود».

در ادامه وی با بیان و شرح برخی از عناصر شعر از قبیل خیال، موسیقی، اندیشه، عاطفه و زبان. تمام آن‌ها را سرچشمه گرفته از حقیقت جهان و مفهوم کثرت در عین وحدت دانست و گفت: «علت آنکه آرایه‌های ادبی، موسیقی و باقی عناصر شعر زیبا هستند این است که همه آن‌ها بیان ویژگی اصلی این جهان و ما، که وحدت در عین کثرت است، می‌باشند و اغلبشان نیز به سبب یگانه کردن کثرات عالم است».

این استاد دانشگاه در پایان کلام خود با اشاره به اینکه این بحث محل ورودی به بحثی گسترده و جدی است به شاعران جوان توصیه کرد تا به تأمل و گفتگوی بیشتر در این باره بپردازند.

تصاویر
  • «شعر آن‌قدر تعریف­ گریز و تعریف­ ناپذیر است که بزرگ‌ترین شاعران ما نیز در آن نگنجیده‌اند.»
  • «شعر آن‌قدر تعریف­ گریز و تعریف­ ناپذیر است که بزرگ‌ترین شاعران ما نیز در آن نگنجیده‌اند.»
ثبت امتیاز
اشتراک گذاری
نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: