پنجشنبه, 09 فروردین,1403 |
گفت و گوی سایت آفتابگردانها با داود رحیمی، شاعر نوحۀ «منم باید برم»
 

گفت و گوی سایت آفتابگردانها با داود رحیمی، شاعر نوحۀ «منم باید برم»

یکشنبه، 22 اسفند 1395 | Article Rating

سلام. داود رحیمی کاکُلَکی، متولد شهرکرد، کارشناس ارشد زبان فارسی و هفت سال است که وارد عرصه شعر شده‌اید. غیر از این‌ها مطلب دیگری برای معرفی خودتان دارید که برای ما بگویید؟

سلام خدمت شما. بنده دوران خردسالی را در روستای کاکُلَک، از روستاهای توابع شهرکرد، گذراندم و سپس با خانواده به شهرکرد رفتیم و حالا هم دو سالی می‌شود که ساکن اصفهان هستم. 28ساله و متأهل هستم.

از چه سنی وارد عرصۀ شعر شدید؟

در دوران کارشناسی، اولین جرقه‌های شعری در من زده شد؛ ولی فعالیت جدی ادبی بنده بعد از اتمام دورۀ کارشناسی شروع شد.

 

نام شما بیشتر به عنوان یک شاعر آیینی و نوحه‌سرا شهرت پیدا کرده. آیا در زمینه‌های دیگر هم فعالیت جدی شعری دارید؟

من از زمان کودکی در هیئت و حسینیه بزرگ شدم و همچنین اولین آشنایی‌های من با شعر در همین حوزه بود و کارهای اولیه من نیز در زمینه نوحه بود. بعد از جدی شدن فعالیت ادبی بنده، سرودن شعر را در همین مسیر، یعنی شعر آیینی و شعر نوحه، ادامه دادم. به قول احمد علوی «غزل لطف خداوند است، شاعرها خبر دارند / غزل خوب است در وصف امیرالمؤمنین باشد». خلاصه، بنده تصمیم گرفتم که ذوق ادبی خودم را که هدیۀ خداوند است در مسیر اهل بیت(ع) خرج کنم. تا به امروز هم تنها یک شعر عاشقانه برای همسرم سروده‌ام. البته بنده مخالف سرایش شعر عاشقانه نیستم و حتی عقیده دارم نیاز هست که شعرهای عاشقانۀ خوب سروده شود تا جایگزین شعرهای مبتذل متدوال شود.

 

شما در جایی فرمودید که «رمز پیشرفت شاعر آیینی، مطالعۀ منابع غنی و پربار دینی و روایی است.» لطفاً کمی دربارۀ رابطه مطالعۀ روایات مذهبی و قوت شعر یک شاعر آیینی توضیح دهید.

این موضوع در سه شاخه قابل طرح هست؛ اول این که بدون شک زبان ما قاصر است از شناخت جایگاه معصومین(ع) و درنتیجه مدح آن‌ها، پس باید با مطالعۀ منابع دینی و روایی، جایگاه معصومین را از زبان خودشان بخوانیم و اندکی به این مقام آگاهی پیدا کنیم تا مدح صحیحی در شأن آن‌ها بسراییم. دوم این که طبع شاعرانه بسیار لغزش‌پذیر است؛ یعنی گاهی امکان دارد ما برای افزایش احساسات یک شعر، ناخودآگاه حرف نادرستی بزنیم؛ مانند اغراق‌های نابجا که با اسناد تاریخی مغایر باشد. پس فایدۀ دیگر مطالع در رفع این قبیل مشکلات است. سومین نکته این است که داشتن تسلط به منابع دینی و تاریخی می‌تواند شاعر را در استفادۀ بهینه و هنرمندانه از آرایۀ تلمیح، یاری کند که خود باعث سرایش شعری استخوان‌دار و قوی می‌شود.

 

بیشترین همکاری شما با کدام یک از مداحان کشور است؟

تا به امروز با مداحان زیادی همکاری داشتم؛ از مداحان شهرکرد و اصفهان تا مداحان کشوری. ولی در حال حاضر بیشترین همکاری بنده با آقای سیدرضا نریمانی است. اولین همکاری بنده با جناب نریمانی هم غزلی بود با مطلع «حاشا ندارد، بین شما مردانگی معنا ندارد».

 

یکی از نوحه‌های شما برای مدافعان حرم که توسط آقای سیدرضا نریمانی اجرا شد، از استقبال و بازتاب خوبی برخوردار شد. این استقبال بعد از اجرای آن در بیت مقام معظم رهبری دوچندان شد. نظر شما به عنوان سرایندۀ نوحه دربارۀ علت این بازتاب و استقبال خوب چیست؟

بدون شک این استقبال خوب، نظر و لطف اهل بیت (ع) بوده است. همچنین اجرای بااخلاص آقای نریمانی هم بسیار در گیرایی آن مؤثر بود. دلایل دیگری هم که می‌شود به آن‌ها اشاره کرد، وجود حال و هوای این روزهای کشور دربارۀ مدافعان حرم بود که باعث شد این کار دهان به دهان بین مردم بچرخد. همچنین ملودی خوب و حماسی اثر که کار دوست و برادر خوبم محمد اسدالهی عزیز است که خوب است همین جا ذکر کنم بند اول این کار، یعنی از قسمت «منو یکم ببین» تا «نفس آخرم بره»، از جناب اسدالهی است و کار بنده نیست.

 

خلق این این اثر چطور صورت گرفت؟ آیا خاطره‌ای از آن دارید که برای ما بگویید؟

خاطرم هست یک شب جمعه بود که آقای نریمانی با بنده تماس گرفتند و گفتند: «امروز گلستان شهدا بودم و همسر شهید خیزاب را دیدم. از کنایه‌ها و حرف‌های بعضی از مردم گله داشتند و می‌گفتد که بیشتر از نبود خود شهید خیزاب، تحمل این کنایه‌ها برایشان دشوار است؛ کنایه‌هایی از قبیل این که «مسلم (شهید خیزاب) برای پول رفته است» و خواستند که من کاری برای خانواده‌های مدافعان حرم بخوانم. لطفاً شعری با این فضا و با اشاراتی به حضرت زینب (س) برایم بنویس». چند روز بعد هم شعر حاضر شد و با کمی ویرایش و اصلاح، اولین اجرای آن انجام شد.

 

آیا نوحۀ دیگری از شما به این حد از استقبال و محبوبیت رسیده است؟

نوحه نه؛ ولی قبلاً یک غزل نیمه‌کاره سروده بودم با مطلع «تهِ گودال فقط پیکر تو مانده و من / همه رفتند فقط مادر تو مانده و من» که در وبلاگم آن را منتشر کرده بودم. بعدها متوجه شدم این کار توسط مداحان بسیاری نظیر آقای مقدم، آقای هلالی، آقای سیب سرخی، آقای خلج، آقای نریمانی، آقای منصوری و... در سطح کشور اجرا شده‌است.

 

شما پنج سال است که عضو دورۀ تکمیلی شاعران جوان انقلاب اسلامی (آفتابگردان‌ها) هستید. تأثیر این دوره‌ها را در مسیر شعری خود، یعنی شعر آیینی و نوحه سرایی، چگونه می بینید؟ کمی دربارۀ آن صحبت کنید.

عضویت در این دوره برای کسی مثل من که ساکن شهرستان بودم و جلسه‌ای نبود که در آن شرکت کنم و از نظر اساتید بهره ببرم یا جلساتی بود که فضای مناسبی با توجه به عقاید بنده نداشت و من در آن‌ها شرکت نمی‌کردم، بسیار غنیمت بود. دروۀ آفتابگردان‌ها باعث شد که بتوانم از مشورت و راهنمایی‌های اساتید شعر و ادبیات استفاده کنم و بتوانم ایرادهای کارهایم را بشناسم و برطرف کنم.

 

به عنوان یک شاعر آیینی و انقلابی که کارنامۀ موفقی دارید، نظر شما دربارۀ ترکیب آرمان‌های انقلاب با شعر هیئت و مدیحه سرایی چیست؟ آیا این ترکیب و تلفیق از دید شما باید شدت و ضعف داشته باشد؟

حقیقتاً باید بگویم جایی که رهبر معظم انقلاب اسلامی همچون خورشیدی مسیر این راه را نشان می‌دهند، مجالی برای نظردهی کسی مثل من نیست. وقتی ایشان می‌فرمایند که مسائل روز، اعم از مسائل سیاسی، انقلابی و اجتماعی را در هیئات و اشعار هیئت وارد کنید، چرا ما این کار را نکنیم. به‌طورمثال یکی از وجوهاتی که در واقعۀ عاشورا شاعران به آن می‌پردازند، بحث ظلم‌ستیزی است. پس با این وجود، چرا ما نباید ظلم‌هایی که در عصر حاضر به شیعه روا داشته می‌شود را در شعرهای هیئتی خود استفاده کنیم؟ البته روش بیان، بسیار مهم است. نباید با ورود این مسائل به شعر هیئت، وجه عوام‌پسند بودن آن از بین برود. باید حرف حق را با ذوق سلیقۀ مخاطب هم سازگار کرد.

 

و اما سخن پایانی...

وقتی شما برای مصاحبه با بنده تماس گرفتید، با خودم گفتم دو موضوع را حتماً باید در این مصاحبه بیان کنم؛ موضوع اول همان بحث بند اول مداحی مدافعان حرم بود که از برادر خوبم آقای اسدالهی بود. چون متأسفانه سوءتفاهم‌هایی و دلخوری‌هایی پیش آمده بود که خواستم با بیان اصل قضیه آن‌ها را رفع کنم. موضوع دوم هم تشکر و ادای دین به اساتیدی بود که بسیار به بنده لطف داشتند و دوست داشتم حتماً نامشان را در این مصاحبه ذکر کنم؛ یکی آقای حسن بیاتانی بود که شعر گفتن را مدیون ایشان هستم. حتی آشنایی من با مؤسسۀ شهرستان ادب و دوره‌های آفتابگردان‌ها هم توسط این بزرگوار صورت گرفت. بعد هم اساتید اصفهانی بنده در «محفل شعر ولایی انگور»، اساتید ناصحی، کاران، فاتحی، خروش، جهاندار و سایر عزیزان که در این محفل شعری به بنده لطف داشتند. همچنین اساتید و دوستان مؤسسۀ شهرستان ادب، استاد علی‌محمد مؤدب، دکتر محمدمهدی سیار، میلاد عرفان‌پور، مبین اردستانی و سایر عزیزان مؤسسه.

اما دوست دارم در آخر به نکتۀ دیگری اشاره کنم و آن بحث حفظ حرمت و شأن اهل بیت (ع) در اشعار هیئت است که متأسفانه در بعضی از آثار این موضوع کمرنگ می‌شود و شأن و مقام اهل بیت (ع) قربانی گرم شدن مجلس می‌شود. باید بپذیریم که تریبون اصلی شیعه در دنیا همین مجالس و هیئات و تکیه‌ها و حسینه‌ها است. به عبارتی آبروی شیعه در گرو نحوۀ برگزاری این مجالس است. یعنی اگر کسی بخواهد نوع اشاعۀ تفکرات شیعه را بررسی کند، در اولین گام به همین جلسات رجوع می‌کند. پس ما باید بهترین داشته‌های خود را در این مجالس استفاده کنیم. بنده به عنوان یک نوکر ناچیز اهل بیت (ع) از تمام دوستان شاعر خودم که در هیئات زحمت می‌کشند، عاجزانه می‌خواهم که تمام تلاششان این باشد که با شعرشان چیزی به مستمع هیئتشان اضافه کنند. خواهش می‌کنم زیاد به حواشی نپردازند؛ مسائلی مانند فلان هیئت عجب جایگاهی طراحی کرده‌است، فلان مداح چقدر گرفت، فلانی چه سبک خوب یا بدی خواند و... . یادمان باشد که همۀ ما پروانه‌هایی هستیم که دور شمع ولایت امام حسین(ع) می‌چرخیم، خدای ناکرده این حواشی باعث نشود که حواسمان از انوار گرمای این شمع پرت شود.

در آخر هم از شما تشکر می‌کنم که برای این مصاحبه وقت گذاشتید و زحمت کشیدید، ان شاء الله که توفیق رفیق راهتان باد.

تصاویر
  • گفت و گوی سایت آفتابگردانها با داود رحیمی، شاعر نوحۀ «منم باید برم»
ثبت امتیاز
اشتراک گذاری
نظرات

چهارشنبه, 25 مهر,1397

کاربر ناشناس

درود بر داوود

نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: