چهارشنبه, 05 اردیبهشت,1403 |
سفر نامه!
 

سفر نامه!

یکشنبه، 26 شهریور 1396 | Article Rating

سارا رمضانی از اعضای دورهء ششم آفتابگردانها، خاطرات اردو را در قالب یک غزل سروده است:

"سفرنامه"
پیام آمد که شاعر جان به پاخیز!

نمانده اندکی تا فصل پاییز

بیامد موسم اردوی دوم

بیاورباخودت هم چیز و هم میز

بیاور با خودت قاقا و لی لی

اگر مقدور باشد شعرکی نیز

بیا فی الفور تا تهران زیبا

نیا زیباکنار و یزد و تبریز

فقط تا لحظه ای دیگر مجال است

بکن بر گوش های خویش آویز

اگر شور است شکر ها غمی نیست

وگر شیرین نمک ها، روی هر میز

اگرچه ساعتی راحت نخوابی

ز پچ پچ های یاران دل انگیز

و دلفین ها اگر در رقص و شورند

و باشد ریتم هاشان اندکی چیز!

اگر تاخیر باشد در کلاسی

مشو دلگیر و بایاران گلاویز

پیام آمد: زبانت را نگه دار

که باشد قیچی ما اندکی تیز!

ندیدی خوبی اردوی مارا؟

نگشتی زورکی چندی سحر خیز؟

ز استادان شیرین گوی و شاعر

نشد پیمانه فهم تو لبریز؟ 

سخن کمتر بفرما،باتشکر

افاضات شما دریافت شد نیز

تصاویر
  • سفر نامه!
ثبت امتیاز
اشتراک گذاری
نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: