پنجشنبه, 30 فروردین,1403 |

نگاهی به بیتی از حافظ

نویسنده: محمدرضا ترکی

04 آذر 1396 13:24 | 0 نظر | 3157 بازدید | امتیاز: 4.67 با 3 رای

 

رطل گرانم ده ای مرید خرابات

شادی شیخی که خانقاه ندارد

 

«شیخی که خانقاه ندارد» را همۀ شارحان حافظ پیری دانسته‌اند که دکّان و خانقاهی ندارد و دربند ظواهر تصوّف نیست. این معنی اگرچه درست است، امّا این ابهام را هم در خود دارد که چگونه می‌توان به شادی و سلامتی شیخی باده نوشید که اگرچه در بند ظواهر صوفیانه نیست، امّا نسبت به ظواهر شرع، از جمله حرمت باده‌ لاقید نمی‌تواند باشد!

 به گمان من شیخی که خانقاه ندارد را می‌توان دو گونه معنی کرد:

1)  شیخی که فاقد خانقاه است، که این همان معنی رایج در میان شارحان حافظ است؛

2)  شیخی که در خانقاه یافت نمی‌شود و خانقاه فاقد آن است.

معنی دوم شبیه آن است که بگوییم فلان گل گلی است که گل‌فروشی ندارد، یعنی در گل‌فروشی یافت نمی‌شود یا فلان جواهر گوهری است که جواهرفروشی ندارد، یعنی جواهرفروشی فاقد آن است.

بدیهی است منظور حافظ از شیخ و پیری که در خانقاه یافت نمی‌شود کسی نیست جز جناب پیر می‌کده یا پیر مغان که می‌توان به شادی و سلامتی او از دست مرید خرابات رطل گران گرفت و نوشید.

کسانی که به واسطۀ انس ذهنی به معنی نخست و مورد نظر جمهور شارحان، این معنی را نمی‌توانند بپذیرند، می‌توانند این معنی را، در کنار معنی مشهور، به عنوان یک معنی ایهامی بپذیرند. قطعاً پذیرش این  ایهام از پذیرش ایهامات عجیب و غریبی که برخی شارحان گرامی از شعر حافظ کشف و ادّعا می‌کنند دور از ذهن‌تر نیست!

حافظ در این بیت هم از پیری سخن گفته که در صومعه‌ها یافت نمی‌شود و باید برای رسیدن به او سر به می‌کده‌ها برکرد و سراغ او را از می‌خانه‌ها گرفت:

سر ز حسرت به در می‌کده‌ها برکردم

چون شناسای تو در صومعه یک پیر نبود


,
امتیاز دهید Article Rating
نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.