جمعه, 10 فروردین,1403 |

نقد مکتوب شعر مرضیه احمدی

شاعر: مرضیه احمدی

26 آبان 1396 12:26 | 0 نظر | 1762 بازدید | امتیاز: با 0 رای

من
از حلبچه آغاز می‌شوم
شین
میم
ر
در سرم دشتی است که تیر می‌کشد
و پازل دست‌هایی
که بوی مضرب پنج می‌دهد
اروند قلب من است
که بوی زخم ماهی گرفته‌ام
به دستمال نم‌دار هر صبح روی پیشانی‌ام
به گونه‌های سرخ تو و شرجی دزفول قسم
به انگشت‌هایی که در آخرین سفر
جا ماند
نزدیک است
حواس پلک‌های مرا پرت کنی
بهانه دست پاهایم نده
تنها همین از رفتنم جا مانده است

نقد:
دغدغه‌های ارزشمند شاعر در ارتباط با دفاع مقدّس، در قالب شعری سپید عرضه شده است. هر شاعری باید دقّت داشته باشد که اگرچه رعایت تناسب‌ها، اصلی مهمّ و اساسی در شعر است امّا همة شعر نیست. شعر خانم احمدی پر است از عناصر مرتبط با جبهه و جنگ و آثار و عوامل آن‌ها و کمتر سطری است که در آن نکته‌ای شاعرانه نهفته نباشد. مشکل اساسی در این شعر آنجاست که شاعر هیچ فرصتی را برای تنفّس و هضم مطالب پیچیدة خود در اختیار مخاطب قرار نداده است و خواننده در معرض رگباری از تصاویری و اصطلاحات، مجالی برای تفکرّ  و درک مطالب نمی‌یابد.

گذشته از این معضل ساختاری، باید گفت شاعر تصوّرات و تصویرهایی در ذهن داشته است که برای خود او عینی و ملموس بوده‌اند امّا مخاطب به عنوان فردی بیرون از شعر، نمی‌تواند فاصلة فهم خود تا شعر را به خوبی پر کند و ممکن است از یک سطری به بعد، شعر را رها می‌کند.
همة این‌ها که گفته شد نمی‌تواند منکر شاعری و قریحة سرشار خانم احمدی شود و فقط نکاتی بود برای تمرین و ممارست بیشتر و جدّی‌تر. به عبارت بهتر، تکنیک‌های این شعر به جای خود خوب و جاافتاده‌اند امّا تاکتیکی که به آن‌ها نظم ببخشد و شعر را از رکود خارج کند کمتر ملاحظه می‌شود؛ تاکتیکی که با مطالعه و تمرین بیشتر، قابل دستیابی است.
 

ویدئوی مرتبط

,
امتیاز دهید Article Rating
نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.