شعری از دبیر آفتابگردان ها
ببین چقدر غم انگیز بی قرار همیم
غم همیم و غریبانه غمگسار همیم
همیشه بین من و تو سکوت و دیوار است
فقط شبیه دو همسایه در کنار همیم
نگاهمان به نظر آشنا میاید، ما-
گمان کنم که غریبیم و از تبار همیم
پناهگاهی اگر نیست در شلوغی شهر
برای گوشه نشینی من و تو غار همیم
بدون هم شب و روز من و تو می گذرند
من و تویی که شب و روز روزگار همیم
اگرچه هر چه که بردیم باخت بود اما
چه خوب دل نبریدیم و در قمار همیم
چه اتفاق غریبی ست این فراق قریب
که در کنار همیم و در انتظار همیم
بیا دوباره به اعجاز بوسه برگردیم
که روح عاشق خود را به جان هم بدمیم
سعید سکاکی
دوره چهارم آفتابگردانها
ما همه آفتابگردانيم