چهارشنبه, 05 اردیبهشت,1403 |

میلاد

| 1951 | 0

شعری از امیرمحمد عسکرکافی

میلادت ای شکسته پر پیر، تسلیت

یکشنبه، این تولد دلگیر، تسلیت

 

اینکه سیاه شد پس از این ابرهای تو

اینکه از آسمان شده ای سیر، تسلیت

 

اینکه تو را زمین تعفن گرفته ای

با هیچ و پوچ کرده نمک گیر، تسلیت

 

اینکه برای یک نفس راحتی که نیست

تن می دهی به جنگ نفسگیر، تسلیت

 

هر سال می گذرد و به تو طعنه میزند:

"این عمر مبتلای به تقدیر، تسلیت"

 

با فوت شمع آرزوی مرگ می کنی

و میدوی به سمت سرازیر...، تسلیت

 

میگویمت چرا که اجل با تو یار نیست

تنهاییت در آینه تکثیر...، تسلیت (1)

 

گفتت چه سود چون که تسلی نمی شود

این حرف بی نتیجه و تاثیر "تسلیت"

 

بدرود با جوانی ناکام و ناتمام

آغاز فصل یخ زدن ای پیر، تسلیت

 

#امیرمحمد_عسکرکافی

 

(1) تنهاییت در آینه تکثیر می شود

موی سپید در تو فراگیر می شود...

#امیرمحمد_عسکرکافی

Article Rating | امتیاز: 3.6 با 5 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.