جمعه, 31 فروردین,1403 |
(آرشیو ماه خرداد 1396)

پیک فرماندهی رسید از راه...

پیک فرماندهی رسید از راه

جاده را با شتاب آمده بود

وَ أَعِدّوا لَهُم به قدرت و خشم!

حکم با این خطاب آمده بود:

 

"ای سپاه عظيم ثارالله!

ذوالفقار علی به دست شماست!

تُرهِبونَ به عَدوَّ الله"

نوبت فتح باب آمده بود

 

تا كه دستی دراز شد به وطن

حرف تَبَّت يَدا وسط آمد

وَ يَدُ اللهِ فوقَ أَيديهم

تازه زنگ حساب آمده بود

 

قصه به جآءَ أَمرُنا كه رسيد

باز سجيل از آسمان باريد

و بساط ترقه را برچيد

پاسخی با عتاب آمده بود

 

غير خسران چه چيز حاصل شد؟

خواب بودند و آيه نازل شد

نوک پيكان به شام مايل شد

نيمه‌ی شب جواب آمده بود

 

مرد بيچاره تازه شد بيدار

چشم وا كرد زير آن آوار

جای جناتُ تَحتِها الانهار

ملكی با عذاب آمده بود!

 

شب غيبت اگرچه تاريک است

يك نفر گفت صبح نزديک است

زير لب خواند با خودش: والفجر...

رحمتی بی‌حساب آمده بود

 

#فاطمه_عارف_نژاد


فاطمه عارف نژاد | دوره پنجم آفتابگردان ها

30 خرداد 1396 932 0 4

شهادت بشتاب

از عشق همین که ناگزیرم خوشتر

یک بوسه ز گونه ات بگیرم خوشتر

 

روزی خواهم مرد، شهادت بشتاب

با عزت و آبرو بمیرم خوشتر

 

سعید بابائی

.

 

هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست

بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی می کند؟

 

سید محمدمهدی شفیعی

.

 

http://takbireeshgh.blogfa.com


سعید بابائی | دوره دوم آفتابگردان ها

27 خرداد 1396 1471 2

غروب سرخ

دیری است بسته ایم به چشمان غم دخیل

ما مردمان ساده و بی ادعای ایل

 

تنها تویی که باعث گه گاه خنده ای

تنها تویی بهانه و تنها تویی دلیل

 

گنجینه دل تو به غارت در آمده است

از ازدحام شعر و غزل های بی بدیل

 

هر لحظه می رسد هیجان رها شدن

این ایل دلخوش است به گلبانگی از رحیل

 

ما رودهای سر زده از بستر غمیم

تدبیر کوه کرده به دریایمان گسیل

 

حتی سفر ز دغدغه عشق کم نکرد

در فکر یوسف است زلیخا به روی نیل

 

تاثیر آه ما دل تاریخ را گداخت

از بس که بود ناله پرسوزمان اصیل

 

دستور خان قبیله دل را به خون نشاند

پایان زندگانی ما بود از این قبیل

 

ما آن دو مرغ عشق که پرواز کرده ایم

در یک غروب سرخ به آفاق بی بدیل

 

سعید بابائی

 

http://takbireeshgh.blogfa.com

 


سعید بابائی | دوره دوم آفتابگردان ها

27 خرداد 1396 1583 0 3

هجویه۲. لبیک به فرمانده

بر "شمر" و "یزید" و "اِبن مرجان"... لعنت...
بر "داعش" و "طالبان" و "فرقان" لعنت...
با تیر, هدف گرفته مظلومان را
بر آلِ سقوطِ نا مسلمان لعنت...


#نعیمه_آقانوری 
#هجویه #لعنت_بر_آل_سقوط👊


نعیمه آقانوری | دوره ششم آفتابگردان ها

21 خرداد 1396 922 0 4.33

هجویه, لبیک به فرمانده

نفرین به ستم، به رقص و پاکوبیِتان
هر گوشه نقشه, کشور آشوبیِتان
گور خودتان به دستتان کَنده شده ست
دنیاست در انتظار سرکوبیِتان...


#آقانوری
#لعنت_لله_علی_القوم_الظالمین 
#هجویه #آل_سقوط


نعیمه آقانوری | دوره ششم آفتابگردان ها

21 خرداد 1396 960 0 5

جنگ

 

 

جنگ یک مرد وصله پینه شده

در لباسی پر از غم و درد است

جنگ با کل مرد های جهان

جنگ با هر چه مرد نامرد است

 

جنگ یعنی که مادری هر روز

کودکش را به نیل خواهد داد

جنگ اما بجای یک موسی

مرده ای را به ایل خواهد داد

 

مثل یک دشت پر شد از گل سرخ

از دل خاک استخوان رویاند

آبیاری که شد زمین از خون

جای هر دانه  یک جوان رویاند

 

 

در زمین بذر مین میاندازد

تا که سربازها درو بشوند

پیرهن های تکه پاره شده

غیرممکن شدست نو بشوند

 

 

مرد یک بخش هست ،جنگ او را

می تواند هزار بخش کند

سرفه می کرد هی تفنگ شما

تا که ویروس مرگ پخش کند

 

 

 

جنگ یک مرد وصله پینه شده

در لباسی پر از غم و درد است

جنگ با کل مرد های جهان

جنگ با هر چه مرد نامرد است

 #محمدعلی مرادزاده


محمدعلی مرادزاده | دوره ششم آفتابگردان ها

16 خرداد 1396 1697 1 5

سجده آخر

 

بگذار بر زانوی این حسرت نیفتم

پیشم بمان تا اینکه از حرمت نیفتم

محکم تو را چسبیده ام مانند شاهی

بدنام خواهم شد که از قدرت نیفتم

من دوس-تت-تت،دوس_دا_دا،کاش این بار

ساکت شوم پیشت به این لکنت نیفتم

یک تکه نان هستم مرا یک گوشه بگذار

پرتم نکن بگذار از برکت نیفتم

امشب قنوتم پیش بالایی قبول است

                                                                        اما اگر در آخرین رکعت نیفتم 

#محمدعلی مرادزاده


محمدعلی مرادزاده | دوره ششم آفتابگردان ها

16 خرداد 1396 1611 0 5

هنوز...

اخوانیه ای برای منِ شاعرِ دیگرم

                                  #رضا_سهرابی

 

 

به روی شاخه دو تا سیب سرخ مانده هنوز

من از قبیله ی آه‌ام تو از قبیله ی سوز

من از قبیله‌ی چشمانِ شب به شب بیدار

تو از اهالی فریادهای روز به روز

من آنکه خواب ز چشمم نبرده است نصیب

تو آنکه یأس، درونت نکرده است نفوذ

تو آنکه جانِ من ؛ آن جانِ بی‌دلِ شیدا

من آنکه روح تو ؛ آن روحِ پاکِ عشق افروز

ندیده مثل من و تو زمان، رفاقت ساز

ندیده مثل تو و من زمانه دشمن سوز

تو شأن...شأن نزول کدام واقعه ای؟

تو در مقام بیانِ کدام رمز و رموز؟

من و تو بیشتر از ماندنیم ؛ باید رفت

به کم...به شاخه...به این آشیانه چشم مدوز

***

خزان چشم چران، خیره خیره می‌آید...

به روی شاخه دو تا سیبِ سرخ مانده هنوز...

 

 

پ.ن:

آسان مفروش جان خود را کز تو

یک شهر توقع شهادت دارند

#رضا_سهرابی


حمیدرضا فاضلی | دوره چهارم آفتابگردان ها

12 خرداد 1396 1982 2 4.67

پیری...

تنهاییت درآینه تکثیر می شود

موی سپید در تو فراگیر می شود

این درد می رود و سپس دردهای بعد...

اینگونه می شود که کسی پیر می شود

 

لبخند میزنی که به ظاهر جوانی و 

از درد های دور و برت در امانی و 

اما خودت که خوب خبر داری از خودت

اینکه شکسته بال و پر و نیمه جانی و

 

هر برگ برگ زندگی تو خزان خزان

از دردهای خفته درونت امان امان

سخت است گریه کردن مردی درون تو

و خنده های ظاهر با گریه توامان...

 

فکرت پر از هجوم غم انگیز خاطره

هر شب خیال تو شده شبخیز خاطره

دکتر ولی برای تو تجویز کرده است

هر شب دو حب قرص و پرهیز خاطره...

 

هر شب مسافر سفر درد وناله ای

در این هجوم خاطره عکسی مچاله ای

پیشانی ات پر از خط افسردگی شده

آه ای جوان پیر... مگر چند ساله ای؟...

 

#امیرمحمد_عسکرکافی


امیرمحمد عسکرکافی | دوره پنجم آفتابگردان ها

08 خرداد 1396 2202 2 4

صدای من کور است

میان بهت و سکوتم، صدای من کور است
دلم گرفته و دنیا شبیه یک گور است

نمرده ام که خودم را به درد بفروشم
که تا زمانه همین است جنس غم جور است

نه با کسی سخنی گفته ام از احساسم
نه خود شنیده ای از من که آری اینجور است

بگو چگونه به راز دلم رسیده ای و
چگونه کشف تو این شد که عشق مقدور است

من و تو از دو مسیر مخالف آمده ایم
من از سیاهه ی دنیا و شهر تو نور است

لیاقتم فقط این شد که حسرتم باشی
لیاقتم فقط این نیست، حیف مجبور است...

"محمدجواد قیاسی"

محمدجواد قیاسی | دوره ششم آفتابگردان ها

07 خرداد 1396 1599 0 5

زبان پریش (کانال اشعار علی غلامی ، امیر عباس بختیاری)

 

سلام

بالاخره هرکسی باید یه روزی از یه جایی شروع کنه ، ماهم تصمیم گرفتیم از اولین سحر ماه مبارک شروع کنیم.
بودنتون ، خوندنتون و نظر دادنتون باعث دلگرمیمونه.
. «زبان پریش»،
کانال اشعار علی غلامی ، امیر عباس بختیاری

https://telegram.me/zabanparish

می تونید @zabanparish رو هم سرچ کنید تا کانال بیاد


امیرعباس بختیاری | دوره ششم آفتابگردان ها

07 خرداد 1396 1524 0 3.5

چشمِ آینه

 

 

به آن نظر که ببینم خود حقیقی خود را

به چشم آینه هایش دخیل بسته نگاهم

 

امیر عباس بختیاری


امیرعباس بختیاری | دوره ششم آفتابگردان ها

07 خرداد 1396 1498 0 5

وای از سرم!

مادرم گفته که من باید شما را از سرم...
گفته که باید شما را توی رویا از سرم...

از تو باید بگذرم، حتی اگر شد از خودم!
تا بیفتد بی من و تو واژه ی ما از سرم...

چتر و بارانی چرا؟! وقتی که من غرق توام
کاش حتی بگذرد بعد از تو دریا از سرم...

بت پرستی پیشه ام شد، عاشقی آئین من؛
لحظه ای هم کم نشد فکر و چراها از سرم...

مرگ با خود کاشکی یک شب مرا هم برده بود؛
هی زیادی میکند وقتی که دنیا از سرم...

قول دادم بگذرم اما  نگفتم کی، کجا!
عشق می افتد ولی از صبحِ فردا از سرم...

هرکجا رفتم خیالت هم کنارم بوده است...
 فکر تو هر دم گذر میکرد تنها از سرم!

لحظه ای عطر شما میپیچد و حال مرا...
چادرم را سفت میچسبم مبادا از سرم...!

#طاهره_اباذری_هریس 
#غزل‌جدید
#شاعرانه_های_یک_هوشبر 
#عاشقانه‌های‌یک‌دختر‌چادری


| آفتابگردان ها

06 خرداد 1396 1123 1 2

درخواست

ما را تو برای گم شدن پیدا کن

این پنجره را برای بستن وا کن

یک بار بیا و محض دلتنگی راه

کفشت را بابت نرفتن پا کن


ماهلو پرست | دوره چهارم آفتابگردان ها

05 خرداد 1396 2243 3

«...دا...»

بسم رب الشهداء و الصابرین

 

به راوی خاطرات کتاب دا؛ سیده زهرا حسینی و خرمشهر عزیزش...

 

خاطرش هرگز مبادا از کسی آزرده باشد

یا بیاید لحظه ای که خسته و افسرده باشد

 

این چنین کز خنده اش امید می بخشد به دنیا

خاک خرمشهر باید هم ز تو دل برده باشد...

 

درد دارد آن چه در چشم همه " گِل " می نماید

در نگاه ساده ی تو " خاکِ باران خورده " باشد

 

باغبان انگار خوش دارد میان خیل گل هاش

آن که کمتر خار دارد بیشتر پژمرده باشد

...

سرنوشت تو گره خورده به این غربت...به این خاک

خاطرت هرگز مبادا از کسی آزرده باشد...

 

 

شاعر: رضا سهرابی

#خرمشهر

پ.ن: آرزو دارم یک روز این شعر را به دست صاحبش برسانم...

 

 


رضا سهرابی | دوره سوم آفتابگردان ها

03 خرداد 1396 1592 0 1.83
صفحه 1 از 2ابتدا   قبلی   [1]  2  بعدی   انتها