جمعه, 10 فروردین,1403 |

خاطرات حرم کریمه


آمدم با دفتری از شعرهای نوبرم/
آمدم سوی نگاهت ماه بانوی حرم/
از دری که می برد قم را به آغوش بهشت/
عطر مشهد می وزد سمت خیابان ارم/
می نشینم روبه روی حجره ی پروین و بعد/
بیت باران قطره قطره می چکد بر دفترم/
نم نم باران و ایوانی سراسر خاطره/
می دود با خاطراتم کودکی دور و برم/
می پرم از روی ایوان و کنار حوض آب/
می چکد آب وضوی پیرمردی بر سرم/
چادر گلدار زیبایم دوباره خیس خیس
باخودم آهسته می گویم: نبیند مادرم!/
بعد بازی با کبوترها و نور و آینه/
محو سرخوردن به روی خاطرات مرمرم/
خادمی با مهربانی یاد من می آورد/
از زمان کودکی در آرزوی آن پرم/
باصدای زنگ گوشی تازه می آیم به خود/
مادرم پیغام داده تا به یادش در حرم...

مینا شیرخان | دوره پنجم آفتابگردان ها

30 دی 1395 1702 1 4.13