جمعه, 07 اردیبهشت,1403 |

شعر

| 2600 | 0

شعری از اکبر قنبرزاده

بیچاره دلم از غم جانکاه گرفته ست 
ای چاه چرا عکس رخ ماه گرفته ست ؟؟

تصویر مرا تار بکش دست زمانه !
تا آینه هم روی خودش آه گرفته ست


روحم همه ی خاطره هایی ست که مرده ست
دور جسدم را غم ارواح گرفته ست

ای قافیه ی شعر من! ای سرفه ی سیگار!
قلبم چقدر با نفس راه گرفته ست ؟!

مسروری از این هجر چو دیوانه که از آب
ماهی نگرفته ست ولی ماه گرفته است

گر رفته ای از میهن دل هیچ غمی نیست
ای شاه ! بدان جای تو را شاه گرفته ست .

Article Rating | امتیاز: 3 با 2 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.